کورس کلکسیونرهای مشهدی با اتومبیل‌های آنتیک

انگار که سر خاطراتت را کج کرده باشی در تاریخ و در حالی که روی صندلی جلو به سختی جا‌به‌جا می‌شوی پایت را محکم به گاز فشار بدهی و بی‌آنکه دنده عوض کنی، سرازیر شوی در دالان خاطراتی که فقط یا در کتاب در موردشان خوانده‌ای یا تصویرشان را در قاب جادو دیده‌ای. همه آنچه فشار می‌آورد  

 

سوگل ستوده‌نیا

انگار که سر خاطراتت را کج کرده باشی در تاریخ و در حالی که روی صندلی جلو به سختی جا‌به‌جا می‌شوی پایت را محکم به گاز فشار بدهی و بی‌آنکه دنده عوض کنی، سرازیر شوی در دالان خاطراتی که فقط یا در کتاب در موردشان خوانده‌ای یا تصویرشان را در قاب جادو دیده‌ای. همه آنچه فشار می‌آورد به غده نوستالژیک وجودت یک چهارچرخه کهنه است که وسط چندتا مثل خودش پارک شده. در همین حال و هوا خودت را سرگردان در پارکینگی می‌بینی که سبیل در سبیل ماشین‌های مشتی مندلی کنار هم در آن جا خوش کرده‌اند. ماشین‌هایی که البته حالا هم بوق دارند و هم صندلی... آنچه که پیش چشم‌مان است کلکسیونی است از قدیمی‌ترین ماشین‌هایی که می‌شود در مشهد و حتی در ایران یافت. ریز‌ و درشت ماجرای این ماشین‌ها را به روایت سه نفر از استخوان‌خرد کرده‌های این رشته پیگیری کردیم.

هم ثروت، هم فرصت

* یک بچه 8 ساله را تصور کنید که عشقش جمع آوری خودروهای کهنه باشد. اگر معتقدید این غیرممکن است کافی است تا سراغ «فرهاد افسا» یکی از مجموعه‌داران خودروهای آنتیک را بگیرید که روزگاری رویایش داشتن مجموعه‌ای از انواع بنزهای قدیمی بوده و به نظر می‌رسد معطل آن نمانده تا روزگار آرزویش را جامه عمل بپوشاند. «وقتی پدرم در سال1346 یک مرسدس بنز 200 سفارشی را از کارخانه تحویل گرفت، حسابی هوش از سرم رفت. چیزی که حتی از خود ماشین هم برایم جالب‌تر بود نگاه اول مردم به این خودرو بود که جنس خریدار آن مرا وسوسه کرد تا از این نوع ماشین‌ها دل نکنم.»

وی تحصیلاتش را در مقطع دیپلم تجربی به حال خود رها کرده و شغل اصلی‌اش تجارت خارجی و صادرات است و اصلا موافق نیست که مجموعه‌داری برای او شغل دوم است بلکه به بیان این جوان ماشین باز، این یک ذوق و علاقه است.

واکنش فرهاد جوان به سوال ما در مورد اولین خودرویی که بازسازی کرده جالب است.‌ «کلمه بازسازی در شان من نیست چون این امری نیست که در آن تخصص داشته باشم. من اتومبیل‌هایی را انتخاب می‌کنم که حدالامکان نیاز به مرمت و بازسازی نداشته باشند. کار من پاک‌سازی اتومبیل‌های نفیس و انگشت ‌شمار است!»

افسا سرمایه اولیه در این کار را تنها به اندازه خرید یک دستگاه اتومبیل قدیمی می‌داند. «البته بعد از خرید باید 3 برابر آن خرج کنی تا اتومبیل روبه راه شود.»

فرهاد افسا اما حسابی از غفلت افراد نسبت به ارزش این دست خودروها شاکی است. «‌استفاده‌های بی‌جا و بعضا غلط از اتومبیل‌هایی از این دست در مراسم عروسی یا انجام حرکات اکروباتیک به نابودی یک سرمایه تاریخی یا نادیده گرفته شدن ارزش آن منجر می‌شود.»

این مجموعه‌دار مشهدی گوشه چشمی هم دارد به علاقه شیخ‌نشینان حاشیه خلیج‌فارس که برای سرگرمی اقدام به خرید اتومبیل کرده تا هم سود بخرند هم هویت، اما این در حالی است که قدیمی‌ترین اتومبیل در ایران یک قرن عمر کرده و محل جلوس احمدشاه قاجار بوده است و حتی با اسم خود او از کمپانی خریداری شده که سابقه ایرانی‌ها در استفاده از این وسیله را نشان می‌دهد.

فرهاد که هم اکنون 15 ماشین از انواع بنز کروک و سرپوشیده را در مجموعه خود دارد حالا برای خودش حسابی برو و بیا پیدا کرده است. خواسته آخر آقای کلکسیونردار احترام به میراثی از این دست است که می‌تواند یک ثروت و توامان یک فرصت برای شهر و کشورمان باشد.

چشم عاشق نتوان گفت که معشوق نبیند

* وقتی حرف از ماشین و ماشین بازی به میان می‌آید همه کلکسیونرهای مشهدی بدون حتی لحظه‌ای درنگ اسم «هاشم نساج کریمی» را می‌آورند، یکی از آن افرادی که سال‌ها با عشق ماشین‌های قدیمی موهایش را سفید کرده است. این کرمانی 68 ساله که یک پا کارشناس اتومبیل‌های قدیمی است؛ برحسب اتفاق در رشته زبان و ادبیات فرانسه مدرک کارشناسی دارد و 30 سالی را هم در کادر دانشگاه فردوسی به عنوان مسئول اداری خدمت کرده است. آغاز او برای ورود به دنیای خودروهای قدیمی اندکی متفاوت از بقیه است. «از سال 1375 یعنی 10 سال آخر خدمتم، مامور بودم تا 200 اتومبیلی را که از رژیم سابق باقی مانده بود، در اداره کل موزه‌های بنیاد (در تهران)، به لحاظ نوع، مدل و ارزش شناسایی کنم.»

البته انگار کل این ماجرا به کمی قبل‌تر و قصه یک علاقه بر می‌گردد. «از دوران نوجوانی‌ام دقت زیادی به شکل ماشین‌ها داشتم، از طرفی حافظه تصویری خوبم طوری مرا راهنمایی می‌کند که هم‌اکنون اگر یک قطعه ماشین را که مربوط به 40 سال پیش است؛ ببینم می‌توانم تشخیص دهم که مربوط به کدام اتومبیل است.»

کریمی که در بین مجموعه‌داران اتومبیل‌های قدیمی به «نساج» معروف است طی 40 سالی که عشق ماشین‌های کلاسیک را در سینه دارد؛ برای تکمیل اطلاعاتش در مورد آن‌ها به کشورهای زیادی از جمله آلمان، اتریش، فرانسه، انگلستان، هند، ایتالیا، یونان، بلژیک و... سفر کرده است.

در و دیوار اتاق نساج هم تا دل‌تان بخواهد پر است از کتاب‌هایی که ماشین‌ها به ویژه از نوع قدیمی‌شان سوژه اصلی آن‌ها هستند. بعضی از آن‌ها به خط او هستند و گویا عصاره‌ای هستند از همه آنچه او طی این سال‌ها در مورد خودروهای آنتیک و قدیمی فهمیده و به دست آورده است. «این تاریخچه‌ها را در زمان خدمتم برای موزه نوشتم. برای تهیه آن‌ها هم ساعت‌ها وقت گذاشتم. تجربه‌هایی که تنها از قلم یک علاقه‌مند به این حوزه بر صفحه کاغذ جاری شده است.»

پاسخ سوال‌مان در مورد این‌که این ماشین‌ها از کجا می‌آیند و اصلا وسط این همه خودروهای رنگ و وارنگ نونوار که خیابان‌های شهر را متر می‌کنند؛ او چطور سوژه هایش را شکار می‌کند؛ یک جمله است: «چشم عاشق نتوان گفت که معشوق نبیند، وقتی در خیابان قدم می‌زنم یا پشت فرمانم از بین صدها ماشینی که دور و برم را محصور کرده می توانم یک ماشین قدیمی و کلاسیک را به سادگی تشخیص دهم حتی اگر گوشه‌ای از گلگیرش چشمم را بگیرد.»

«الدوز مبیل» مدل1937 اولین ماشینی است که دست مرمت‌گر نساج آن را لمس کرده است. «حدود سال 1350 بود که خریدمش و یک سال به صورت مداوم روی بازسازی آن وقت گذاشتم. البته باید بگویم که این کار ذوقی است و باید جوهرش را در وجودت داشته باشی، با آنکه از کارهای پرهزینه محسوب می‌شود و همیشه گران‌ترین کلکسیون‌ها مربوط به ماشین است؛ اما بی‌حوصله و صبر زیاد هیچ وقت از موفقیت خبری نخواهد بود.»

نساج 68 ساله توضیح می‌دهد که قیمت اتومبیل علاوه بر قدمتی که براساس سندش مشخص می‌شود، به هویت تاریخی یعنی شخصیت حقوقی فردی که در آن دوران از آن وسیله استفاده می‌کرده نیز بستگی دارد و گاهی بر همین اساس قیمت آن تا 10 برابر مدل معمولی محاسبه می‌گردد.

او تاکنون اتومبیل‌های زیادی را بازسازی کرده است، البته نه به این مفهوم که چکش به دست بگیرد و بازسازی کند بلکه با تیم مکانیکی که در اختیار دارد هر آنچه که در چنته دارند روی ماشین‌های مختلف پیاده کرده‌اند؛ به گونه‌ای که اگر قطعه‌ای نایاب باشد قطعات ساخته می‌شوند و با این روال بازسازی هر ماشین حدود 2 سالی به طول می‌انجامد. «مثلا ماشین کراسیلر ویندسور مدل 1948 که متعلق به میراث فرهنگی کرمان بود حدود دو سال زمان نیاز داشت تا به شکل اولیه خود درآید.»

سند هویت و به تبع آن قیمت خودرو براساس مستندات تاریخی، سند اتومبیل و برگه کمپانی آن مشخص می‌شوند که در ارزش‌گذاری خودرو هم وجود آن‌ها الزامی است.

اما از نظر آقای «اتومبیل‌های آنتیک» ورود افراد به وادی جمع‌آوری این خودور‌ها شرایطی دارد که از عهده هرکسی ساخته نیست. «در درجه اول شخص باید با اتومبیل‌های قدیمی آشنا بوده و در شناخت قطعات و زوایای اتومبیل تبحر کافی را داشته باشد، داشتن اطلاع کافی در مورد نحوه بازسازی نیز یک ضرورت به حساب می‌آید اما از همه این‌ها مهم‌تر صبر و تحمل است.»

اما چندی پیش و در آستانه سال نو نمایشگاهی از خودروهای قدیمی در طبقه سوم مجتمع «الماس شرق» برگزار شد که چشم مشهدی‌ها را به وجود چنین مجموعه‌های ارزشمندی در شهرشان روشن کرد. چیزی که در حرف‌های نساج هم به آن اشاره می‌شود. او امیدوار است که برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی مقدمه‌ای بر ایجاد موزه‌های در این زمینه باشد.

این مجموعه‌دار اما مخالف پر و پاقرص همه آن‌هایی است که یک ماشین آلمانی یکصد ساله را میراث تاریخی نمی‌دانند و بیان می‌کند که این اتومبیل‌ها یاد و خاطره پدران‌مان را زنده می‌کند و گاهی اوقات نیز ما را به اعماق دنیای کودکی و جوانی‌مان می برد.

او در حال حاضر به بازسازی یک دوج DSIX مدل 1934 به سفارش میراث فرهنگی کرمان مشغول است و اخیرا گویا پیشنهاد مرمت و بازسازی اتومبیل دکتر شریعتی که «مسکوئیچ روسی» است، به او داده شده است.

حرف آخر آقای کلکسیونردار اشاره به آرزویی است که امیدوار است، روزی تحقق آن را ببیند: «چندی پیش گذرم به انبار اداره کل موزه‌های تهران افتاد که به گفته مسئولان در آن چندتایی اتومبیل قدیمی نگهداری می‌شد، وقتی چادر را از روی اتومبیل‌ها کنار زندند چشمم به حدود 200 اتومبیل قدیمی افتاد که جمع آن‌ها در کنار هم آرزوی من را برای ایجاد یک موزه برآورده می‌کرد و امیدوارم که این اتفاق زمانی رخ دهد.»

10 میلیون را به گورستان فرستادم

* در ذهن‌تان یک «فولکس» قدیمی گوجه‌ای را با شیشه‌های برقی و رینگ‌های اسپرت تجسم کنید. تجسم چنین مخلوق آهنی که رنگ گذشته و امروز را با هم دارد در نوع خودش بسیار جالب است. اما این‌که یک فولکس با آن چشم‌های ورقلمبیده قورباغه‌ای چه خاطراتی را در هر کدام از ما زنده می‌کند، چیزی است که صحبت در مورد آن ساعت‌ها به طول خواهد انجامید. «مجتبی اکبریان» از آن‌هایی است که با داشتن یکی از این فلوکس‌ها ناچار زنگ بیدار شدن خاطره‌ها را در گوش شما می‌نوازد. این جوان 33 ساله که وسط همه اس‌و‌قس‌دارهای اتومبیل‌باز به زعم خودش یک تازه کار است، توانسته با همتی که دارد حسابی شانه کشیده و در چشم بیاید. او و یار غارش «مجید ا...وردی» حالا حسابی به کار جمع‌آوری و بازسازی خودروهای قدیمی مشغولند، طوری که کار و رشته‌های قبلی خودشان را در این راه کنار گذاشته‌اند.

جرقه‌های اول ورود مجتبی به این عرصه هم یک جورایی تاریخی است. «خدا رحمت کند پدربزرگم، آن زمان‌ها که ما کوچک‌تر بودیم یک بنز مدل 170 داشت، آن زمان که نوجوان بودم کارم تمیز کردن آن بود تا این‌که یک تهرانی این ماشین را از ما خرید. پس از گذشت عمری به بهانه یادآوری سال‌های قبل تصمیم گرفتم یک اتومبیل قدیمی بخرم که این ایده با خرید یک دستگاه فولکس 56 محقق شد.

گویا او برای ایده‌اش 2 میلیون تومانی خرج کرده است اما این کار او را در یک مسیر عجیب قرار داده تا امروز برای خودش حسابی کیا بیا داشته باشد. «سال 1381 بود که فقط 6 میلیون تومان پول داشتم، البته آن زمان ماشین‌ها ارزش ریالی نداشت.»

به بیان او گران‌ترین ماشین آن سال‌ها، ماشین‌های آلمانی مثل «بنز» و اتومبیل‌های آمریکایی مثل «شورلت» و «کادیلاک» بود و فولکس نیز جزو آن دسته ماشین‌هایی بود که به نسبت دیگر ماشین‌ها از قیمت خوبی برخوردار بود.

او حالا پارکینگ خانه‌اش را قلب کسب و کارش قرار داده و با همکاری دوستش سر و سامانی به قد و قواره ماشین‌های قدیمی می‌دهد. «داخل پارکینگ منزلم قطعات و لوازم ماشین را بر روی هم سوار می‌کنیم، ممکن است بازسازی یک اتومبیل تا یک سال و نیم طول بکشد.»

این جوان تا کنون ماشین‌های کلاسیک بسیاری را بازسازی کرده است که از جمله آن‌ها می‌توان به بنز170 ، 180 و190 ، شولت و فولکس اشاره کرد و هم اکنون در حال بازسازی اتومبیل‌هایی از قبیل «آلفررامائو» مدل 67 میلادی، 4 فولکس که مدل‌شان مربوط به سال‌های 56 تا 73 است، یک دستگاه فولکس «رکتاب» و شورلت مدل 51 هم در برنامه آینده‌اش قرار دارد.

مجتبی خاطره جالب اما ناخوشایندی از حرفه‌اش دارد. «برای یک مجموعه‌دار خیلی لذت بخش است که بعد از بازسازی یک اتومبیل قدیمی آن را به رویت مردم برساند، اما متاسفانه این لذت برای من و مجید خیلی زودگذر بود، سال 1383 بود که بعد از یک سال و نیم تلاش بی‌وقفه یک بنز مدل 190 بادمجانی رنگ را بازسازی کردیم، مرحله آخر تعمیر را هم به روز دیگر موکول کرده و ماشین را جلوی در پارکینگ گذاشتیم، اما روز بعد که به محل کار برگشتیم دیدیم که به خاطر سهل‌انگاری یک راننده اتوبوس ماشینی را که آن همه انرژی خرج آن شده بود در بین اتوبوس و درخت له شده پیدا کنیم. ضربه آن‌چنان کاری بود که دیگر امکان بازسازی مجدد وجود نداشت و آن سال برای یک اتومبیل 10 میلیون تومان ضرر کردم و عاقبت آن اتومبیل هم به گورستان خودروهای فرسوده روانه شد.»

منبع : خراسان نیوز / جیم

2 نظر

  1. حسین الداغیحسین الداغیsays:

    درود بر شما بسیار مقاله جالبی بود ,بنده شخصا طرفدار خودروهای کلاسیک و آنتیک هستم حتی یک خودرو کلاسیک دارم که نیاز به باز سازی تخصصی دارد بنابر این در صورت امکان شماره تماس کسانی که در این ضمینه فعالند را برا ی بنده ارسال فرمائید. با تشکر

  2. محمد محمدیمحمد محمدیsays:

    با سلام و عرض ادب روح و جسمم نوازش شد با این نقاله زیبا.بنده هم خیلی در این زمینه علاقمندم و فعالیت هایی دارم.اگر امکانش هست ممنون میشم شماره تماسی از آقایان استاد نساج کریمی و افسا به ما بدید.