ده خودروی عالی که کسی آنها را نمیخرد
لازم به ذکر است که این بررسی در بازار آمریکا انجام شده است. هر کدام از این سدانها، کوپهها، مدلهای اسپرت و واگنها شایسته آمار بهتری در زمینه فروش هستند، ولی به دلایل مختلف، با بیمهری مشتریان بازار خودرو مواجه شدهاند. هرچند گزینه مناسبی برای خرید یک خودروی فوقالعاده هستند.
بامو سری 3 واگن اسپورت (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۳۶۸۷ دستگاه)
لیست را با یک استیشن واگن شروع میکنیم. خودروهای سری 3 با داشتن مرکز ثقلی پایینتر نسبت به یک شاسیبلند یا کراساور، از لحاظ هندلینگ با یک سدان اسپورت قابلمقایسه هستند و در همین حال، فضای حمل وسایل اضافهای که در خود دارند، آنها را از لحاظ کاربردیبودن در مرتبهای بالاتر قرار میدهد. خریداران امریکایی حتی وقتی با یک نمونه عالی مانند بامو سری 3 اسپورت واگن مواجه میشوند، راه خود را به سمت مدلی مانند X1 کج میکنند؛ خودرویی که سری 3 واگن را به نسبت ۵ به ۱ در بازار پشتسر گذاشته است. بامو خودروهای سری 3 خود را به دو صورت ارائه میکند: مدل 328i با پیشرانه بنزینی و مدل 328d با پیشرانه دیزلی. هر دوی این مدلها عنوان «ایکسدرایو» را به دنبال نام خود دارند و تنها به صورت دو دیفرانسیل به فروش میرسند. 328i از موتور آشنای بامو، یعنی ۲ لیتری توربوی چهار سیلندر با ۲۴۰ اسببخار و ۳۴۵ نیوتنمتر استفاده میکند و همراه با گیربکس ۸ سرعته اتوماتیک (تنها گزینه انتقال قدرت در این مدل)، سرعت ۹۶/۶ کیلومتر بر ساعت را در زمان ۵/۸ ثانیه ثبت میکند. این در حالی است که مدل 328d از یک موتور توربودیزل با همان حجم استفاده میکند که مهمترین مشخصه آن، مصرف سوخت بهتر آن است. برآورد سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا از مصرف سوخت موتور توربودیزل برابر ۷/۵۹ لیتر در شهر و ۵/۴۷ لیتر در جاده در هر ۱۰۰ کیلومتر است. این واگن در هر زمینهای به جز فروش، یک «بَرنده» به حساب میآید.
کادیلاک ATS (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۲۹۸۹۰ دستگاه)
تغییرات معمولاً کمتر قابلتشخیص هستند و حتی اینکه، سخت بتوان آنها را قبول کرد. این موضوع بهویژه در مورد خودروسازی مانند کادیلاک صدق میکند. کادیلاک پس از تجدیدنظر کلی در خط تولید گذشته خود و پس از گذراندن یک دوره سردرگمی در مورد هویتش، با مدلهایی مانند ATS و CTS در رقابت با بامو ظاهر شد. مدل ATS در دو فرم سدان و کوپه، تعادل و واکنش آنچنان خوبی را در رانندگی به نمایش گذاشت که بیشتر از یک بامو سری 3 انتظار میرفت. با این وجود، ATS یک خودروی بینقص نبود؛ رابط کاربری سیستم CUE بسیار گیجکننده بود و فضای صندلیهای عقب نیز در آن بسیار تنگ احساس میشد. علاقهمندان بامو سالها هیچگونه مشکلی با ضعفهای سیستم iDrive و صندلیهای عقب خفهکننده در بامو نداشتند (چیزی که در مدلهای کنونی مرتفع شده است)، ولی چرا چنین چیزی برای ATS رخ نداده است؟ ATS یک خودروی بسیار متفاوت با کادیلاکهای گذشته است. ولی آمار فروش آن، چندان با شرایطش مطابقت نمیکند؛ شاید مشتریان هنوز نتوانستهاند با تغییرات کنار بیایند.
کادیلاک CTS (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۳۱۱۱۵ دستگاه)
اگر همهچیز به شکل منطقی در جای درست خود قرار گرفته باشد، هر خریدار بامو سری 5 میبایست به سراغ مدل جدید کادیلاک CTS برود. بسیاری از مشتریان بامو باید قبل از اقدام به خرید سری به نمایندگیهای کادیلاک نیز بزنند. CTS تقریباً تمام نیازهای شما را از یک سدان اسپورت برطرف میکند. این خودرو به دلیل انجام برنامه کاهش وزن که تا جای ممکن با گرمها را از آن کم کرده، وزن سبکی پیدا کرده است. همچنین سیستم دستیار الکترونیکی فرمان برای یک مدل اسپورت بسیار مناسب است، آپشن دامپرهای سیال مغناطیسی، جادوی بینظیری در شاسی ایجاد میکنند و موتور Vsport دو توربوشارژر V-6 قدرتی به اندازه ۴۲۰ اسببخار و گشتاوری به اندازه ۵۸۳ نیوتنمتر ایجاد میکند. در همین حال، مشتریان صرفهجو میتوان با انتخاب گزینه موتور ۳/۶ لیتری V-6 با تنفس طبیعی و یا حتی موتور کاربردی ۲ لیتری توربوی چهار سیلندر، انتخاب خود را داشته باشند. البته برخی نیز ممکن است برای آمدن CTS-V با ۶۴۰ اسببخار صبر کنند؛ خودرویی که آماده است رکوردها را بشکند و در واقع یک نسخه چهار در از یک کوروت Z06 است. در هر صورت، با اینکه کادیلاک بیش از محصول دیگری، CTS را در جهت عملکرد بیشتر طراحی کرده است، ولی هنوز هم مشتریان بیشتر به نشانهای M بر روی کراساورهایی با وزن بالاتر روی خوش نشان دادهاند.
فورد فلکس (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۲۸۸۲۲ دستگاه)
نسبت فروش «اکسپلورر» به «فلکس» تقریباً ۹ به ۱ است که نشان میدهد که ذائقه امریکاییها در صنعت اتومبیل چقدر غیرقابلپیشبینی است. از لحاظ طراحی که بخواهیم فورد فلکس را بررسی کنیم، این مدل یک فورد کانتری سدان ۱۹۶۵ است که با یک جیپ گرند واگونیر و یک رنجروور مدرن ترکیب شده است؛ نتیجه خودرویی شده که کاملاً از دیگر شاسیبلندها متمایز است. کیفیت فلکس در داخل کابین نیز قابللمس است و فضایی آرام و جادار برای سفر ۶ یا ۷ سرنشین فراهم شده است. فلکس برای پیشرانه از یک موتور اکوبوست V-6 با قدرت ۳۶۵ اسببخار استفاده میکند که آن را در بین قدرتمندترین وسایل نقلیه در کلاس خودش قرار میدهد. امّا شاید فورد با انتخاب عنوانی نهچندان جالب و تبلیغاتی نامتناسب، قدر این خودروی کاربردیاش را ندانسته است.
جگوار XJ (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۴۳۲۹ دستگاه)
به نظر میرسد که طراحی عجیب و غریب در میان سدانهای لوکس بزرگ شیوع پیدا کرده است. آئودی A8 یک دماغه مانند یک دودکش صنعتی پیدا کرده، بامو سری 7 نیز مبتلا به گواتر شده و لکسس LS که بهتر است حرفش را نزنیم. به همین دلیل است که وقتی یک جگوار XJ را میبینیم، آن را تحسین میکنیم؛ ظاهر عضلانی جگوار حرفهای زیادی برای گفتن دارد. در همین حال، ساختار آلومینیومی سبک و اسپورتی را نیز نباید فراموش کرد. البته آمار فروش جگوار هرگز به گرد پای رقبای آلمانی نخواهد رسید. یکی از عوامل این موضوع میتواند گذشتن دوران برخی از المانهای کیفیت برند باشد. با این حال، اگر به قیمت جگوار توجه داشته باشیم که تقریباً ۲۰ هزار دلار ارزانتر از یک مرسدسبنز کلاس S است، میتوان به خرید این خودرو به عنوان یک «معامله مناسب» فکر کرد.
مزدا 5 (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۱۱۶۱۳ دستگاه)
شعار «بزرگتر، بهتر است» همیشه برای خرید یک خودروی خانوادگی در آمریکا نقش مهمی ایفا میکند. این موضوع، بهویژه برای خانوادههایی که در میانههای بزرگکردن بچههای خود هستند، صدق میکند. ولی این که مزدا 5 به اندازه ۱۰ درصد آمار دوج گرند کاروان فروش میکند، چندان منطقی نیست؛ چرا که این مدل چندان هم جثه کوچکتری ندارد. در هر حال، خانوادههایی که حتی فقط دو فرزند دارند نیز به سراغ مینیونها میروند و شرایطی را مانند سفر با گروه دوستان فرزندشان درنظر میگیرند. یکی از دلایل این که به سراغ مزدا 5 نمیروند، شاید این است که ردیف سوم صندلیها فضای فشردهای دارد و آنها نمیخواهند حتی بچههای دیگر هم این حس خفهکنندگی برایشان ایجاد شود. با این حال، ابعاد جمعوجور مزدا باعث میشود که مانور با آن در شهر و محوطه پارکینگ بسیار آسانتر باشد. مزدا 5 نسبت به بسیاری از ونهای با ابعاد معمولی، چابکتر است و لذت بیشتری در رانندگی دارد. همچنین مزا با شروع قیمتی برابر ۲۲۰۶۰ دلار، یکی از مقرونبهصرفهترین مینیونهای حاضر در بازار است.
مزدا 6 (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۵۳۲۲۴ دستگاه)
نسخههای قبلی مزدا 6 سدان کمتر در بازار شناخته شده بودند که شاید به عنوان یک عضو خجالتی در میان گروه سدانهای متوسط، لایق چنین شرایطی نیز بودند. ولی شرایط برای مزدا 6 کنونی متفاوت است؛ طراحی و مهندسی این مدل توسط همان تیم با استعدادی صورت گرفته که مدل بینظیر مزدا 3 و همینطور میاتای جدید را بیرون دادهاند. مزدا 6 تقریباً در تمام تستهای مقایسهای، رقیبانی مانند هوندا آکورد را پشتسر گذاشته است. مزدا 6 با موتور ۱۸۴ اسببخاریاش برای رسیدن به سرعت ۹۶/۶ کیلومتر بر ساعت تنها ۷ ثانیه کامل نیاز دارد و در همین حال، هنوز هم مصرف سوختی برابر ۶/۳۶ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر از بزرگراه از خود به جای گذاشته است. عکسالعمل شاسی نیز در مزدا 6 بسیار مناسب بوده و همینطور، مواد به کار رفته در داخل کابین، یک کلاس بالاتر از طراحی را به نمایش میگذارند. امّا وضعیت مزدا 6 در بازار چندان مطلوب نیست و دوران سختی را پشتسر میگذارد. تنها کافی است آمار فروش ۵۳۲۲۴ دستگاه آن را با ۴۲۸۶۰۶ دستگاه تویوتا کمری در امریکا مقایسه کنید.
مرسدسبنز کلاس E واگن (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۲۳۲۷ دستگاه)
دهه ۸۰ میلادی چندان میانه خوبی با استیشن واگنهای شهری نداشته است. زمانی که بازار با هجومی بیرحمانه از طرف مینیونها روبرو شد. با این که تعداد محدودی از مدلهای کاربردی خودروسازان مختلف توانستهاند از آن روزهای تاریک، جان سالم به در ببرند، ولی این مرسدسبنز کلاس E واگن کنونی است که تفسیری مدرن از فلسفه خط سقف بلند را ارائه میدهد. همانند مدلهای گذشتهی خود، تنها تفاوت کلاس E با همتای سدان در بخش عقبش است. شاید این فرم از بدنه برای یک واگن نیز مناسبتر باشد. داشتن یک فضای حمل وسایل اضافی و یک ردیف سوم صندلی، یکی از مزیتهای انتخاب کلاس E واگن با طراحی زیبای بدنهاش است. همچنین اگر قیمت پایه ۵۹۹۲۵ دلاری را برای E350 فورماتیک واگن ۲۰۱۵ را در تریم اسپورت یا لوکس درنظر بگیرید، این قیمت تنها ۴۲۰۰ دلار نسبت به E350 فورماتیک سدان ۲۰۱۵ بیشتر است. همین موضوع باعث میشود از اینکه آمار فروش مدل واگن تنها ۳ درصد از فروش کلاس E در سال ۲۰۱۴ بوده، تعجب کنیم.
پورشه کیمن (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۳۴۱۷ دستگاه)
در حالی که پورشه کیمن در بین بهترین مدلهای صنعت خودرو قرار میگیرد، ولی این 911 است که به عنوان مدل اسپرت پورشه نظر خریداران را به خود جلب میکند. اولین نسل از کیمن شروع خوبی با فروش ۷۰۲۵ دستگاه در سال ۲۰۰۶ و ۶۰۲۷ دستگاه در سال ۲۰۰۷ داشت، ولی از آن پس هرگز نتوانست در یک سال بیشتر از ۳۵۰۰ دستگاه بفروشد. امّا 911 در هر کدام از ۲ سال گذشته، بیشتر از ۱۰ هزار دستگاه برای پورشه فروش داشته است. این در حالی است که کیمن واقعاً خودروی بهتری برای رانندگی است و با رنگ و لعابی کمتری، جادوی پورشه را به نمایش میگذارد. راز این موضوع در شاسی با موتور میانی است که باعث انعطافپذیری و پایداری طبیعی بیشتر میشود. این در حالی است که 911 با موتور عقب برای رسیدن به چنین حالتی نیاز به تجهیزات الکترونیکی دارد.
سایون FR-S / سوبارو BRZ (فروش در ۲۰۱۴ به ترتیب به میزان ۱۴۰۶۲ و ۷۵۰۴ دستگاه)
حتی نامهایی مانند سوبارو و تویوتا نیز از خطرات بازار اتومبیل مصون نیستند. دوقلوهای سایون سایون FR-S و سوبارو BRZ واقعاً نمودار آمار فروش را پایین آوردهاند. رسانههای مرتبط با اتومبیل در دنیا از این دو مدل با عنوان خودروهای مقرونبهصرفه اسپورت نام برده بودند و به نظر میرسید که علاقهمندان برای خرید FR-S یا BRZ نتوانند مدت زیادی را صبر کنند. ولی نگاهی کلی به آمار فروش اولیه نشان میدهد که افت قابلتوجهی در این زمینه رخ داده است. با درنظر گرفتن اینکه سایون FR-S تنها در ۶ ماه انتهایی سال ۲۰۱۲ میلادی در بازار حاضر بود، ۱۱ هزار و ۴۱۷ دستگاه از این خودرو توسط مشتریان خریداری شد. در سال ۲۰۱۳ که اولین سال کامل حضور این مدل در بازار محسوب میشد، ۱۸۳۲۷ دستگاه از آن به فروش رسید. ولی در سال ۲۰۱۴ این میزان به ۱۴۰۶۲ دستگاه کاهش پیدا کرد. همچنین در سه ماهه نخست ۲۰۱۵ میلادی، سایون ۲۴۴۵ دستگاه از مدل FR-S را به فروش رسانده که کاملاً سطحی پایینتر نسبت به ۳۴۲۵ دستگاه در سال گذشته در همین بازه زمانی نشان میدهد. داستان سوبارو BRZ نیز کمابیش به همین ترتیب، ولی با اعداد نسبتاً پایینتر است. این خودرو به تعداد ۴۱۴۴ دستگاه در سال ۲۰۱۲ و ۸۰۸۷ دستگاه در سال ۲۰۱۳ و ۷۵۰۴ دستگاه در سال ۲۰۱۴ بهفروش رسیده است. همچنین در سه ماهه اول سال جاری میلادی، ۱۱۵۹ دستگاه BRZ به خانه مشتریان رفتهاند. این در حالی است که این آمار در همین بازه زمانی در سال گذشته برابر ۲۰۶۶ دستگاه بوده است.