افسانه موستانگ اسطوره تاریخ خودرو سازی
حتی در بین تعداد بیشماری از از مدلهای آمریکایی دهه 60 عرضه شده در ایران مدل موستانگ چیز دیگری است .
فورد موستانگ بی شک یک اتفاق طراحی نبوده است .
موستانگ زائده ذهن مردانی از جنس اتومبیل ، قدرت و سرعت است .
زیباترین و متحرک ترین خطوط بدنه ، وزن خودرو ، فرم شیشه جانبی و جلو ، چرخهای پهن با سایز قلدرانه ، خطوط ایستا اما هجومی بدنه ، وخیلی آیتم های طراحی دهه 60 و 70 که معجزه آسا در موستانگ متجلی شده.
موستانگ از جمله خودروهایی است که در طراحی ظاهری و اصلی دارای فرم است و بسیاری از اتومبیل های امروزی در این قالب فقط دارای یک طراحی ضعیف و بدون روح هستند .
موستانگ نهایت آن زمان بوده و بی شک در آینده نیز طراحان نسل های بعدی را متحیر خواهد ساخت .
در موستانگ هر آنچه که روحیه مردانه برای داشتن خودرو می خواهد جمع است .
و این حجم آهنین همواره توانسته با دارندگان خود انس بگیرد و تا مرز پوسیدن دوست داشتنی باشد .
موستانگ یکی از آخرین آفرینش معجزه گرهای تاریخ طراحی خودرو است و بعید است که دیگر این چنین پدیده ای به بازار عرضه شود .
موستانگ در دهه 90 اسیر تغییراتی شده و از آن همه جذابیت حرفی برای گفتن نداشت تا آنکه با الهام از طراحی دهه
60 در چند سال اخیر باز به میان سلاطین برگشت .
موستانگ نامی است که فقط در فورد موستانگ معنا می یابد
امروزه در پس مراکز بزرگ طراحی خودرو و پروژه های بزرگ تحقیقاتی تنها سود و توسعه اقتصادی بازار در نظر گرفته شده و نسل جدید خودروها صرفا تبدیل به مدلهای زیبا و لوکس با انواع آپشن و تزیینی شده و از این نسل جدید که زاییده متالوژی و تکنولوژی است تنها ظاهری از اتومبیل های دهه 60 مانده است .
از آن جثه ضخیم و سنگین چرم و آهن ، امروزه اسباب بازی هایی در ابعاد اتومبیل ساخته می شود .
و باید هنوز خوشحال باشیم که در نسلی زندگی می کنیم که اتومبیل هنوز می تواند بر روی جاده های 70 سال پیش حرکت کند و هنوز فرمان و دنده ، پدال و چراغهای راهنما را از دستان رانندگان نگرفته اند .
تاریخچه فورد موستانگ
فورد موستانگ
در ۱۷ آپریل سال ۱۹۶۴، خودرویی متولد شد که از بسیاری جهات صنعت خودرو را متحول کرد: فورد موستانگ؛ فورد موستانگ با دماغه کشیده و بلند و قسمت کوچک عقب، کلاس جدیدی را به نام پونی pony car معرفی کرد که بعدها توسط دیگر خودروسازان مورد تقلید قرار گرفت. در حال حاضر نام موستانگ، سومین نام قدیمی این کمپانی است.
نسل جدید در سال ۲۰۰۴ و در جریان نمایشگاه بینالمللی خودروی آمریکای شمالی رونمایی شد. این اتفاق مهمی برای علاقهمندان به موستانگ بود، چرا که نسل قبلی این خودرو با سن بیش از ۱۰ سال، گرد پیری را بر چهرهاش حس میکرد و بیش از آنکه تواناییهایش باعث برتری آن بر رقبای تازه وارد ژاپنی و اروپایی شود، این اعتبار نامش بود که باعث فروشش میشد. اما در نسل جدید فورد تلاش کرده بود با حفظ بسیاری از المانهای سنتی موستانگ خودرویی را به میدان بفرستد که در قرن بیست و یکم توانایی رقابت را داشته باشد و حاصل آن پنجمین نسل از موستانگ بود.
چندی پیش موقعیتی پیش آمد تا یک دستگاه موستانگ GT مدل ۲۰۱۰ را در کنار برادر بزرگترش، یعنی موستانگ GT مدل ۲۰۰۷ در جزیره کیش تست کنیم که نوشتار زیر گزارش کاملی از این تست میباشد.
فورد موستانگ که هماکنون نسل پنجم آن در خیابانها تردد دارد بین سالهای ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۴ تغییراتی را به خود دید که چندان دلچسب نبود! به خصوص نسل سوم آن که بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۳ تولید میشد نه تنها نمایانگر یک موستانگ اصیل نبود، بلکه ظاهر آن بیشتر خودروهای ژاپنی را در ذهن تداعی میکرد تا یک خودرو آمریکایی با بدنه عضلانی! در سال ۲۰۰۴، نسل پنجم فورد موستانگ با طراحی Hau Thai-Tang نگاهی به نسل اول موستانگ داشت و با الهام از موستانگ دهه ۶۰ و تلفیق آن با عناصر مدرن، موستانگی زیباتر از همیشه تولید شد که به وضوح میتوان به موستانگ بودن آن پی برد.
اصلیترین تفاوت موستانگ ۲۰۱۰ با مدلهای قدیمش خط شکسته و پله مانند روی گلگیر عقب میباشد که از موستانگ دهه ۶۰ الهام گرفته شده است. کاپوت برجسته و عضلانی، چراغهای باریک و کشیدهتر جلو با قدرت نوردهی چند برابر مدلهای گذشته، سپر و کاپوت که با نزدیکتر شدن به نوک دماغه تیز میشوند و چراغهای عقب، از جمله دیگر تغییرات صورت گرفته در موستانگ ۲۰۱۰ است. هر چند از دید بسیاری موستانگ ۲۰۱۰ زیباتر است اما گروهی نیز عقیده دارند موستانگ ۲۰۰۷، ظاهری اصیلتر و به قول معروف «موستانگ»تر داشته است!
یکی از نقاط ضعف موستانگ، کیفیت پایین قطعات و مونتاژ است که اندکی در موستانگ ۲۰۱۰ بهبود یافته است اما در شأن یک خودرو اسپرت نیست. فاصله زیاد بین قطعات بدنه، به خصوص کاپوت با بدنه موردی بود که در هردو مشاهده شد.
در موستانگ ۲۰۱۰، اندکی از لبه کاپوت و بدنه روی چراغهای جلو را گرفته اند و از شیار کاپوت و بدنه هم نور چراغ بیرون میزند! چنین چیزی در خودروی تولیدی ۲۰۱۰ چندان قابل دفاع نیست و نشان از کیفیت پایین ساخت دارد ولی یکی از دوستان عقیده داشت چنین چیزی به دلیل کاهش در هزینه تولید اعمال شده است. این ضعف کیفیتی در کابین بیشتر مشهود است. در موستانگ نسل قدیم اگر ناخنتان را بر روی داشبورد بکشید، احساس میکنید روی دیوار سیمانی ناخن میکشید! پلاستیک بکار رفته برای کابین بسیار خشک است. حتی صندلیها پارچهای هستند. موستانگ را از حیث کیفیت کابین می توان در حد فیستا دانست که دور از انتظار خودرو اسپرتی چون موستانگ است ولی با در نظر گرفتن قیمت پایه ۲۲ هزار دلاری میتوان تا حدودی این امر را توجیه کرد. در موستانگ ۲۰۱۰، کیفیت قطعات پلاستیکی بیشتر شده و رگههایی از چرم که برای پنل درها و روکش صندلیها و فرمان بکار رفته، قطعاً راضیکنندهتر از نسل قبل است.
نشاندهندههای موستانگ برخلاف کوپههای اسپرت بازار، طراحی کلاسیکی دارد و فونت اعداد آن مشابه خودروهای دهه ۶۰ تا ۸۰ میلادی است. موستانگ ۲۰۱۰ هم همین طور است با این تفاوت که پس زمینه سفید، آن را خواناتر کرده است. در موستانگ ۲۰۱۰، برخلاف دیگر خودروها، دورشمار پیشرانه در سمت راست و سرعتسنج در سمت چپ قرار دارد که برای عادت کردن به آن به کمی زمان نیاز دارید. قابلیت انتخاب ۷ رنگ برای پس زمینه نشاندهندهها یکی از آپشنهای قابل توجه بکار رفته در موستانگ ۲۰۱۰ است که رنگ نور رکاب در که نام موستانگ بر روی آن حک شده همراه با رنگ نور زیر داشبورد، متناسب با آن تغییر میکند.
فضای پای صندلیهای جلو در هردو خودرو عالی است ولی فضای پا سرنشینان عقب در موستانگ ۲۰۱۰ افزایش چشمگیری نسبت به مدل ۲۰۰۷ پیدا کرده است. در موستانگ قدیم فضای پا در بهترین حالت چیزی در حد پژو ۲۰۶ است ولی در موستانگ ۲۰۱۰، در بهترین حالت نزدیک به دو برابر از فضای پای بیشتری برخوردار هستید. در هردو نسل، کاپوت از کابین دیده میشود و این نوید وجود پیشرانهای نیرومند را زیر کاپوت میدهد.
پیشرانه بکار رفته در موستانگ ۲۰۰۷ از نوع ۸ سیلندر خورجینی با ۴٫۶ لیتر حجم و ۲۴ سوپاپ است که میتواند ۳۰۰ اسببخار (۲۲۴ کیلووات) را به چرخهای عقب منتقل کند. پیشرانه مورد استفاده در موستانگ ۲۰۱۰ با تعداد سیلندرها و حجم مشابه، ۳۱۵ اسب بخار (۲۳۵ کیلووات) و ۴۴۱ نیوتنمتر (۳۲۵ فوت پوند) گشتاور تولید میکند. اگر بخواهیم صدای خروجی موتور از دو پیشرانه را مقایسه کنیم باید گفت که صدای موستانگ ۲۰۰۷، اصیلتر و آمریکاییتر است در حالی که صدای پیشرانه موستانگ ۲۰۱۰ یکنواختتر شده است. ضمن اینکه غرش موستانگ قدیم هر چه دور موتور بیشتر باشد، بالاتر میرود ولی در موستانگ جدید در تمامی دورها شاهد صدای گوشنواز پیشرانه هستیم. در هر صورت، فقط با شنیدن صدای پیشرانه میتوانید دریابید که یک موستانگ در حال حرکت است. یکی از تکنولوژیهای منحصربهفرد موستانگ ۲۰۱۰، «لوله مکش صدا» نام دارد که پیشرانه را به کابین متصل میکند. این سیستم، باعث میشود تا فرکانس صدای پیشرانه بدون دخالت صدای جریان باد یا دیگر صداها وارد کابین شود و صدایی صاف و تصفیه شده از پیشرانه را ارائه دهد.
بر روی جاده
ابتدا به سراغ موستانگ ۲۰۰۷ میرویم. این موستانگ توانست در عرض ۶٫۰۶ از سکون به سرعت یکصد کیلومتر بر ساعت برسد که چندان جالب توجه نبود و فاصله زیادی با زمان رسمی فورد که ۵٫۲ است، داشت. قسمت عقب موستانگ ۲۰۰۷ به هنگام کنده شدن از زمین کمی بازی میکرد. این در حالی است که موستانگ ۲۰۱۰ زمان ۵٫۵۲ ثانیه را برای رسیدن به سرعت یکصد کیلومتر بر ساعت ثبت کرد اگرچه زمان رسمی کمپانی ۵ ثانیه بوده است. مالک موستانگ ۲۰۱۰ ادعا میکند که با دنده دستی توانسته کامارو را پشتسر بگذارد. بارها شنیده شده است که در کورسهای خیابانی بین موستانگ ۲۰۱۰ و کامارو، موستانگ سریعتر بوده است که این امر را باید مدیون وزن پایینتر موستانگ دانست. چرا که ۱۶۸۰ کیلوگرم وزن دارد.
یکی از ویژگیهای موستانگ ۲۰۱۰ فرمان دقیقتر و واکنشپذیرتر آن نسبت به نسل قدیم است. به هنگام تعویض خطوط مسیر، موستانگ ۲۰۱۰ را تیزتر و زیرکتر از نسل قدیم مییابید. با در دست گرفتن فرمان موستانگ ۲۰۰۷، احساس میکنید که خودرو سنگین است و این در حالی است که حدود ۲۰ کیلوگرم سبکتر از مدل ۲۰۱۰ است. دقت فرمان موستانگ ۲۰۱۰ سر پیچها نمایان میشود، زمانی که با هردو موستانگ با یک سرعت مشخص وارد میشوید آشکارا درمییابید که طی کردن پیچ با موستانگ ۲۰۱۰ بسیار راحتتر از موستانگ ۲۰۰۷ است.
در عبور از پیچها، بیش فرمانی موستانگ ۲۰۰۷ محسوس است ولی این امر در موستانگ ۲۰۱۰ به حداقل رسیده است که آن را باید مدیون بازوهای کنترل کوتاهتر در عقب و کمک فنرهای خشکتر بود.
در عبور از ناهمواریهای سطح مسیر باید گفت که در موستانگ ۲۰۱۰ ضربات کمتر احساس میشد و کابین کمتر از موستانگ ۲۰۰۷ تکان میخورد اگرچه در موستانگ ۲۰۰۷ با وجود استفاده از رینگهای پهن ۲۰ اینچی، ناهمواریهای مسیر اندکی بیشتر از نسل جدیدش حس میشد.
رانندگی با موستانگ ۲۰۱۰ را روان تر است و شاید بتوان آن را مدیون آیرودینامیک بهتر آن دانست چراکه به گفته فورد، موستانگ جدید ۷درصد اصطکاک کمتر و ۲۹درصد نیرو بالابرنده (lift) کمتر نسبت به مدل قبلی دارد. علاوه بر این، تایرهای ۴ فصل پیرلی P-Zero با ابعاد ۲۳۵/۵۰ZR با رینگهای ۱۸ اینچی نیز در عملکرد و پایداری بهتر آن بیتأثیر نبودهاند.
رانندگی با موستانگ ۲۰۱۰ بسیار لذتبخش است. شاید نتوان با وجود شتاب ۵٫۵ ثانیه، موستانگ را یک سوپراسپرت تلقی کرد اما وقتی به یاد میآورید که فقط ۴۵ میلیون تومان (در جزیره کیش) برای آن پرداختهاید و در قبال مبلغ پرداختی مجموعهای از هندلینگ خوب، قدرت و شتاب مناسب
صدای طنینانداز پیشرانه، فضای خوب برای یک کوپه ۲+۲ و … دریافت کردهاید آن را با هیچ سوپراسپرتی عوض نخواهید کرد. چرا که با حداقل مبلغ، حداکثر کارایی را دریافت میکنید.
نتیجه تست نیز مشخص است. نسل جدید موستانگ، تا حد ممکن ضعفهای نسل پیشین را برطرف کرده است ولی از نظر کیفیتی از رقیب اصلی خود یعنی کامارو، عقب میماند که اختلاف قیمت ۲۰ میلیون تومانی (کامارو SS در جزیره کیش ۶۳ میلیون تومان قیمت دارد) شاید این امر را توجیه کند.
history-cars.blogfa.com