این آموزشگاه که قبلاً با نام ساده «فورد ریسینگ» شناخته میشده، پس از یکپارچه شدن برندهای عملکردی فورد شامل «فورد ریسینگ» و SVT به یک برنده جهانی «فورد پرفورمنس»، تغییر نام داده است. با وجود این تغییر نام، این آموزشگاه هنوز در «میلر موتوراسپورت پارک» در «توئل» یوتا واقع شده که حدود ۳۰ دقیقه با شهر سالتلیک فاصله دارد. الکس نیشیموتو از Motor Trend در یک دوره ۲ روزه در این آموزشگاه شرکت کرده که در ادامه با تجربهی وی همراه میشویم. در این دوره، از نسخههای اصلاحشده فورد موستانگ GT کوپه مدل ۲۰۱۵ استفاده میشود. در همین حال، شرکتکنندگان میتوانند از گزینه سطح بالاتر آخرین نسل باس 302 موستانگ نیز استفاده کنند.
انرژی و هیجان اولین روز
روز اول همانند سایر آموزشگاههای رانندگی، در کلاس درس شروع شد. البته من با کمی خوششانسی در گروه کوچکی قرار گرفتم که تنها ۳ عضو داشت و با حضور ۳ مربی، در بسیاری از تمرینها میتوانستیم به راحتی از آنها استفاده کنیم. پس از نزدیک به ۳۰ دقیقه آموزش در مورد اصول اولیه کنترل خودرو، انتقال وزن و خط مسابقه، لباسهای مقاوم در برابر آتش را پوشیدیم، کلاه مسابقه را بر سر کردیم و کلاس درس را به مقصد اولین درس داخل خودرویمان ترک کردیم. البته در اولین تمرین، خبری از موستانگ نبود و به جای آن سوار یک فورد فیوژن قدیمی شدیم. این خودرو برای آموزش تدارک دیده شده بود و شامل یک سری چرخهای آموزشی و یک سیستم تعلیق با کنترل هیدرولیکی بود که به مربی اجازه میداد با بالا و پایین کردن بخشی از از خودرو، کمفرمانی و بیشفرمانی را شبیهسازی کند. تصحیح کمفرمانی بیشتر نیازمند صبر و آرامش شماست. در این حالت، سرعت را کم میکنید، اندکی فرمان را میپیچانید و و وقتی احساس کردید که خودرو چسبندگی لازم را در جلو بهدست آورد، دوباره فرمان را باز میگردانید.
سپس وارد خودروهای خودمان شدیم تا کمی رانندگی در پیست را تمرین کنیم. فورد موستانگ GT ها که جایگزین مدلهای قدیمی نسل S197 موستانگ GT در این آموزشگاه شدهاند، هنوز هم حال و هوای یک خودروی نو را دارند. البته این خودروها کاملاً «دسته اول» نیستند؛ چرا که تجهیزات عملکردی فورد، نظیر کیت سیستم تعلیق FR3 با ارتقای شوکها، فنربندی و میلههای ضدّ لغزش، یک رادیاتور فورد پرفورمنس و یک اگزوز فورد پرفورمنس به آنها اضافه شده است. همچنین این موستانگها صاحب یک یک خنککننده خارجی روغن، خنککننده دیفرانسیل، صندلیهای مسابقهای OMP با کمربند چهار نقطهای، یک چارچوب محافظ سرنشین سفارشی و تایرهای سطح عملکرد بالای 285/35R19 BFGoodrich gForce Comp 2 شدهاند.
با اینکه اگزوز جدید میتواند یک قدرت اضافی برای خودرو به همراه داشته باشد، ولی آموزشگاه قدرت خودروهایش را به همان اندازه GT های معمولی یعنی ۴۳۵ اسببخار و حداکثر گشتاور ۵۴۲ نیوتنمتر اعلام کرده است. در اولین درس در پیست، با نحوه صحیح تعویض دنده در پیچها یا شیفت به دنده پایینتر با پنجه و پاشنه پا و ترمزگیری محدود آشنا شدیم. در این حالت، تا ناحیه ترمزگیری شتاب میگیرید، سپس ترمز کرده و کلاج را درگیر میکنید. حالا با پاشنه پای راست، پدال گاز را فشار میدهید تا دور موتور را با سرعتی که دارید، تنظیم کنید و سپس به دنده پایینتر شیفت میدهید. تمام این کارها را در حالتی انجام میدهید که فشار را بر روی پدال ترمز حفظ کردهاید. به نظر میرسد که هر چقدر سریعتر بروید، این کار برای شما آسانتر باشد.
پس از چند دور حرکت در پیست، به آرامی در پشتسر مربی حرکت کردیم تا خط مناسب عبور از پیست را یاد بگیریم. در همین حال، در برخی مواقع از خودروهایمان خارج میشدیم تا جزئیات سطح پیست را از نزدیک مشاهده کنیم. در نتیجه، میتوانستیم ببینیم که در کجاها چسبندگی کمتر و یا بیشتر خواهیم داشت. وقتی سوار بر خودرو با سرعت از یک پیچ گذر میکنید، ممکن است از تغییر شیب سطح پیست آگاه نشوید، ولی وقتی با پای پیاده بر روی آن قدم میزنید، انحنای سطح پیست را بهدرستی درمییابید.
دورهای پشتسر مربی، رفتهرفته سرعت بیشتری به خود گرفت و هر کدام از شرکتکنندگان شانس این را داشت که به صورت مستقیم در پشت مربی حرکت کند. در نتیجه، میتوانستیم نقطه مرجعی را برای تایرها در ورود و خروج از پیچها برای خودمان درنظر بگیریم. پس از حدود ۳۰ دقیقه، دوباره به محل آمادهسازی برگشتیم تا یک کلاس درس دیگر را شروع کنیم و پس از آن، برای ناهار آماده شویم.
نیمه دیگر روز، آزادیِ غافلگیر کنندهای برای ما داشت و در واقع، برای بقیه روز، پشتسر هم مسیر پیست را طی میکردیم. ما تنها ۳ خودرو بر روی این پیست بودیم و فضای زیادی برای وجود داشت. ولی اگر به یک خودروی دیگر میرسیدیم، سبقتگرفتن فقط در مسیر مستقیم مجاز بود. این توافقی بود که در مورد خودروی سبقتگیرنده و خودرویی که از آن سبقت گرفته میشود، انجام شده بود. خودرویی که از آن سبقت گرفته میشد، میبایست به شما سیگنالی حاکی از مشکلنداشتن با سبقت شما از سمت چپ نشان میداد. این کار با اشاره دادن انگشت به خارج از پنجره خودرو انجام میشد. وقتی این سیگنال منتقل میشد، خودروی سبقتگیرنده وظیفه داشت که تا قبل از رسیدن به پیچ بعدی از خودروی با سرعت کمتر، جلو بزند. در همین حال، خودرویی که از آن سبقت گرفته میشد نیز بایستی سرعت خود را کم میکرد تا خودروی دیگر فضای مناسب برای کار خود داشته باشد.
این دورها در پیست، حدود ۲۰ دقیقه ادامه داشت؛ تا اینکه دوباره به کلاس درس برگشتیم و با نکات دیگری از مربی مواجه شدیم. پس از آن، باز هم سوار خودروها شده و مسیر پیست را بارها و بارها طی کردیم؛ طوری که در پایان روز، میتوانستیم چشمبسته در آن حرکت کنیم. البته دانستن مسیر پیست برای روز دوم کمک چندانی به ما نمیکرد؛ ولی مهارتهای کسبشده، خیلی به درد ما میخورد.
روز دوم و اندکی باران که نمیتوانست لذت مسابقه را از ما بگیرد
برای روز دوم، بلافاصله بعد از اینکه به آموزشگاه رسیدیم، برای رفتن به پیست آماده شدیم. امّا این بار، سوار بر یک ون در محوطه پیست بودیم و دو شرکتکننده دیگر نیز به جمع ما اضافه شده بودند. هر دوی آنها، نتوانسته بودند خود را به روز اول برسانند و در همین حال، آپشن موستانگ باس 302 را نیز انتخاب کرده بودند. این ارتقای خودرو در آموزشگاه، نیازمند هزینه اضافی ۶۵۰ دلار برای هر روز و همین طور یک کلاه ایمنی کامل، محافظ گردن HANS و یک گوشی برای ارتباط بیسیم (واکیتاکی) است. البته آموزشگاه همه این وسایل را به ازای پرداخت هزینه اضافی در اختیار شرکتکننده میگذارد.
در خودروهای نسخه باس 302 از موستانگ، تجهیزات زیادی اضافه شده است. این خودروها در ابتدا، نسخههای استاندارد مدل ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ از باس 302 موستانگ بودهاند که آموزشگاه به آنها مواردی مانند چارچوب محافظ ویژه FIA، کویلاورهای تنظیمشونده MCS، یک اسپلیتر جلوی فورد ریسینگ، یک بال عقب فیبر کربنی، یک نمایشگر رنگی MoTec، یک سیستم آتشنشانی، یک گیربکس دستی ۶ دنده ترمک T56 مگنیوم XL، ترمزهای جلوی چهار پیستونه «برمبو» و یک چرخهای ۱۸ اینچی «فورجلاین» همراه با تایرهای BFGoodrich gForce R1 DOT-R اضافه کرده است. نتیجه چیزی شده که آموزشگاه فورد به آن باس 302 FRS میگوید و یک هیولای به تمام معناست. این خودروها همراه با تنظیمات مسابقهای، قدرتی بین ۴۶۰ و ۴۸۰ اسببخار دارند.
تعداد نفرات بیشتر و خودروهای سریعتر، شرایط پیست را در روز دوم اندکی تغییر داده بود. ولی چیزی که بیشتر از همه آرامش و راحتی را از ما گرفت، این بود که ما قرار بود در یک پیست متفاوت رانندگی کنیم. طول مسیر در میلر موتوراسپورت پارک در مجموع ۴/۴۸ مایل (۷/۲ کیلومتر) است و بهگونهای طراحی شده که میتواند به دو پیست مجزا با طول مشابه طی شود. روز اول، در پیست غربی بودیم، ولی امروز میبایست به پیست شرقی میرفتیم. هر کدام از پیستها، پیچهای چالشبرانگیز خود را دارند، ولی ولی پیست شرقی، تکنیکهای بیشتری میطلبد. پس از گشتزنی با ون در محوطه پیست شرقی، به طرف خودروهایمان رفتیم و برای یک دور پشتسر مربی با سرعت بالا آماده شدیم. این کار باعث میشد که به یک ریتم منظم برای عبور از پیچها و نقاط مرجع مناسب برای پیچیدن دست پیدا کنیم.
سپس هر کدام از شرکتکنندگان به صورت اختصاصی با یک مربی همراه شد تا یک دور کامل به وی آموزش بدهد. مربی من، «جانی»، راننده سری مسابقات IMSA کانتیننتال تایر، آنچنان رانندگی میکرد که موستانگ با آن همه سنگینی در زیر دستانش، نرم و سبکبال به نظر میرسید. مربی هر کاری را که برای حرکت در پیست انجام میداد، به من یادآوری میکرد: ترمز، گاز، پیچاندن فرمان، اینکه خودرو کجای پیست باید قرار گیرد و کجا را باید درنظر داشته باشیم. اطلاعات زیادی بود و به سرعت نیز منتقل میشد؛ ولی وقتی نتیجه کار مشاهده میشد، حسّ بسیار خوبی داشت. در دور بعدی میتوانستم بهسرعت چیزی را که یاد گرفته بودم، پیاده کنم. البته شاید سرعت بیشتری نداشتم، ولی احساس بهتری در رابطه با این موضوع داشتم. جریان رانندگی در پیچها بسیار خوب بود و یکی از بهترین لحظات زندگیام را تجربه میکردم.
در حالی که فکر میکردم همهی چیزی را که میتوانستهام، یاد گرفتهام، یک چالش دیگر بر سر راهمان ظاهر شد و این بار، از طرف طبیعت بود. کارمان برای ناهار قطع کرده بودیم و در حالی که داخل بودیم، آسمان شروع به باریدن کرد و نزدیک به یک ساعت ادامه داشت. در این حالت، نیمه دوم کلاس رانندگی مسابقهای ما در هالهای از ابهام قرار گرفت و مربیها به سراغ پیست رفتند تا ببینند چقدر ادامه کار در آن شدنی است. بعد از اینکه از شرایط جوّی در پیست شرقی جان سالم به در بردیم و گزارشهای هواشناسی را هم تماشا کردیم، به ما گفته شد که برای ادامه کلاس آماده باشیم. در حالی که باس 302 ها به تایرهای بارانی سوئیچ میکردند، ما در کلاس درس مشغول دستورالعملهای رانندگی در پیست خیس بودیم.
هنگامی که وارد پیست شدیم، باران بند آمده بود، ولی مسیر پر از آب و رطوبت بود. با این وجود، دیگر از باران سیلآسا خبری نبود.
فضای زیادی به یکدیگر دادیم. خودروی اول در پیچ دوم به سرعت دچار لغزش شد و این هشداری برای ما بود که بیشتر مراقب باشیم. وقتی نوبت به من رسید، در دور اول سعی کردم آرامش را حفظ کنم؛ طول ناحیه ترمزگیریام را افزایش دادم و با سرعت کمتری ادامه دادم. چالههای زیادی پُر از آب بود، ولی به نظر میرسید که همه خارج از خط مسابقه پیست باشند. با این حال، هنوز هم بایستی خط خود را تنظیم میکردیم تا با اطمینان بیشتری حرکت کنیم. چند دور محتاطانه در هوای بارانی به من اعتماد به نفس داده بود تا اینکه به ذهنم رسیدم کمی شجاعانهتر برخورد کنم. بنابراین، قدم بعدی فشار پدال گاز در هنگام رسیدن به مسیر مستقیم بود. ولی تایرهای عقب به سرعت با شروع به لغزیدن، به من گوشزد کردند که هنوز زمان این کار فرا نرسیده است. مهارتهای غریزی که در صبح روز اول اضافه شده بود، به من کمک کرد تا در این شرایط کنترل فرمان را در اختیار داشته باشم. در همین حال، نمیخواستم این کارم را دوباره در شرایط بارانی تکرار کنم. تأثیر انتقال وزن در یک مسیر خیس چند برابر میشود و اگر با آرامش حرکت نکنید، به راحتی از پیست منحرف میشوید. در زیر باران، من دائماً مراقب پدال گاز و ترمز بودم و سعی میکردم با ورودیهایم، به خودرو استرس وارد نکنم. ظرافتی که آموزش رانندگی در زیر باران در اختیار ما قرار میداد، قابلارزشگذاری نبود. بیل راینهارت (Bill Rhinehart)، مربی این آموزشگاه میگفت که به دلیل باران، بایستی از ما ۲۰۰ دلار هزینه اضافی میگرفتند!
روند زهکشی و خشکشدن پیست به طرز خارقالعادهای انجام گرفت. پس از نزدیک به ۲۵ دقیقه حرکت در پیست، چالههای آب دیگر دیده نمیشد. وقتی بعد از کلاس درس و استراحت دوباره به مسیر برگشتیم، اثری از آبهای جمعشده در سطح پیست که بعد از ناهار دیده بودیم، نبود. در ادامه، مربیها با موستانگهای خودشان پشتسر ما در پیست میآمدند و برای گفتن نکته یا نکاتی در کنار ما قرار میگرفتند. در طول دور پایانی، مربیها از هر زمانی بیشتر بودند. جالبترین نکته در مورد این موستانگها، صدایی بود که از طریق واکیتاکی درون اسپیکرهای داخل خودرو پخش میشد. مربیها از این طریق، نکاتی را در رابطه با رانندگی به ما گوشزد میکردند و یا به ما اطلاع میدادند که برای نشان دادن مسیر مناسب، میخواهند جلوی ما قرار بگیرند. تماشای حرکات مربی، برداشت از آنها و سپس استفاده از آنها برای ارتقای سطح رانندگی خود، چیزی است که با کمک آن میتوانید در تمامی جنبهها پیشرفت کنید. دور پایانی حضور ما در پیست، سریعتر از آنچه که تصور میشد به انتها رسید و قبل از این که چشم به هم بزنیم، در داخل مشغول گرفتن گواهی پایان دوره، نشان و چیزهای دیگر بودیم. بعد از گذراندن این دوره، احساس میکنید که واقعاً سزاوار دریافت این گواهی هستید.
پولی که هزینه میشود، چقدر ارزشش را دارد؟
دوره ۲ روزه آموزشگاه پرفورمنس هزینهای برابر ۳۱۹۵ دلار در بر دارد و شامل کرایه یک موستانگ GT، یک کلاه ایمنی و لباس ضدّ آتش میشود. صبحانه و ناهار نیز برعهده آموزشگاه است. در همین حال، یک آپشن اضافه برای اطمینان بیشتر درنظر گرفته شده که با مبلغ ۱۳۲ دلار و ۸۲ سنت اضافه در هر روز، هر گونه آسیب به خودرو را بالاتر از سقف بیمه پوشش میدهد. باید اذعان کرد که هزینه حضور در این آموزشگاه بسیار بالاست؛ ولی به ازای پرداخت این هزینه میتوانید خودرویی سوار شوید که کاملاً برای مسابقات تجهیز شده است.
یک علامت سؤال بزرگ در مورد آینده آموزشگاه
گروه «لری اچ. میلر» که اداره آموزشگاه و میلر موتوراسپورت پارک را به صورت کلی برعهده دارد، به تازگی اعلام کرده که پیست در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۵ کار خود را متوقف خواهد کرد. در این تاریخ، تمام زمینهای این مجموعه که بیش از ۲۰۰ هکتار وسعت دارند به «توئل کانتی» بازگردانده خواهند شد؛ گروه میلر از سال ۲۰۰۶ که این پیست را بازگشایی کرده، زمینهای مربوطه را به صورت استیجاری استفاده کرده است. توئل کانتی هیچ برنامهای برای استفاده از آن به عنوان یک پیست ندارد، ولی این امیدواری وجود دارد که شخصی علاقهمند با صفرهای زیاد در حساب بانکی، به دنبال راهاندازی دوباره این مجموعه باشد؛ مجموعهای که از ابتدای افتتاح خود در سال ۲۰۰۶، هنوز به سوددهی نرسیده است.