داخل کابین گزینهای نیست که خیلی گیرایی داشته باشد و شلوغ هم نیست. صندلیها چرم است، کیفیت مواد بکار رفته هم ای بد نیست سنسور دندهعقب، چراغهای روشنایی روز، گیربکس اتوماتیک، سانروف و چهرهای متفاوت، گزینهای مناسب در بازه قیمتی 50 میلیون تومان است. عقب و جلو جا کافی است ولی فکر کنم افراد بالای 175 سانت کمی مشکل پیدا کنند مخصوصاً در جلو و در پشت غربیلک فرمان، ستون کمی برای دید اطراف مشکلساز است که فکر کنم به خاطر شیب زیاد به سمت عقب میباشد.
خودرو با سوییچ روشن میشود و کیلِس نیست صفحه کیلومترشمار این خودرو هم بسیار زیبا و اسپرت طراحی شده با طیف رنگی قرمز و نمایش کامپیوتری اعداد.
گیربکس را در حالت درایو قرار میدهیم اولین عیب پدیدار میشود، اگر در پارکینگ تاریکی باشید فقط نمایش دنده را پشت آمپر میبینید. خوب بود در کنار دستهدنده علائم حالتهای دنده را با نور پسزمینه میگذاشتند و دومین عیب به نظر من دندهها با علائم کناری خود همخوان نیستند و سه دنده پایینی یعنی خلاص، درایو و اسپرت بسیار به هم نزدیک هستند و تا به این خودرو عادت کنید طول میکشد و این هم به دلیل فضای کم داخل کابین اینقدر به هم نزدیک طراحی شدهاند.
شروع به حرکت میکنیم. صدای خودرو کمی زیاد و آزار دهنده داخل کابین به گوش می رسد. ولی شتاب خودرو خوب بوده و تعویض دندهها خیلی عالی صورت میگیرد. همانطور که گفتم دید سمت چپ راننده کمی مشکلدار است ولی زیاد نیست .صدای سنسور دندهعقب و بوقهای اخطار هم آزاردهنده هستند و فکر کنم کمی هم مشکل دارند و کند عمل میکنند.
ولی واقعاً موتور 1500 سیسی خوب بوده و حتی در شیب شدید خودرو را از حالت ایست کامل به راحتی به بالا کشید، صدای سیستم صوتی کیفیت معمولی دارد البته از خودروهای وطنی بهتر است.
در کل اگر بخواهیم جمعبندی کنیم، X50 با امکاناتی نظیر گیربکس، سانروف، موتور 1500 سیسی، سواری نرم با شمایلی متفاوت و جوانپسند و البته با مراکز خدماتی فراوان، گزینه خوبی برای خرید است ولی کمی تغییرات مخصوصاً در عایق کردن اتاق و صداگیری موتور میتواند خریدار را کاملاً راضی کند.
تهیه گزارش: سینا سندی
عکس: سینا سندی