حکایت ما ایرانیها و خودرو
غالب ما ایرانیان، خودرو را به ذات خود دوست داشته و به این مرکب موتوری سخت عشق میورزیم. خودرو جای خالی خیلی چیزها را در حیات روزمرهمان پر نموده، جای تفریح، جای رفیق و …خودرو در ایران تنها یک وسیله ترابری صرف نیست بلکه
نمادی از هویت و تمکن مالی صاحبانش نیز هست. در این میان، برخی از ما رنگ، نام و نشان (شماره پلاک) خودروهای خاص شهرمان را بهمراتب بهتر از نام دارندگانش میشناسیم و اگر احیاناً روزی خودروی محبوبمان تصادف نمود بیشتر نگران خود خودرو هستیم تا راننده و مالکش و شاید در اینگونه مواقع، در گوشه پنهانی برای آن خودرو اشک هم ریخته و آه و ناله سر دهیم که چرا چنین بلایی بر سرش آمده و بدنه زیبایش چروکیده شده، این در حالی است که همزمان مالک مجروح اش در گوشهای از بیمارستان روی بستری زبر افتاده و در حال درد کشیدن است و فراموش میکنیم که یادی هم از او بکنیم!… بیشتر ما ایرانیان ترجیح میدهیم که با خودروی لوکس، شیک و بزرگی به محل کار خود برویم تا با مترو و دوچرخه. مقتضیات و مقررات زیستمحیطی که امروزه در اروپا و آمریکا حاکم است در اینجا چندان خریداری نداشته و چه بسی که اداواطوار هم خوانده شود. بیشتر ما اگر امکانش را داشته باشیم با تویوتا لندکروزر و یا حتی هامر وارد یک کوچه تنگ 6 متری شده و به خرید میوه و سبزیخوردن میپردازیم! اکثریت ما باطناً خودروهای تنومند و قدرتمند را دوست داشته و در کنار آن مقولاتی چون شتاب، تندی، آپشن های متعدد رفاهی، طرحهای زیبا، فضایی و تخممرغی را سخت میپسندیم و در مقابل از خودروهای کوچک، کند، ساده و با ظاهری کسالتآور، خشک و مکعبی شکل تا اندازه زیادی اکراه داریم و البته مثل همیشه بسیار بد میرانیم.
بهرغم سالها مطالعه و پیگیری در مورد بازار خودرو اعتراف میکنم که کماکان از درک کامل سلیقه هموطنان خود تا حد بسیاری عاجزم. درواقع، بیشتر هموطنان گرانقدر خریداران پیشبینینشدهای هستند و بههیچروی نمیتوان حرکات بعدی آنها را در این آشفتهبازار بهراحتی تخمین زد، روزی آنها از یک مدل خودرو بهسختی بد میگویند و روزی دیگر عاشق و شیدای همان خودرو هستند و حتی برایش هورا میکشند و… بهرغم تمامی این موارد، بازار خودروی کشور در یک دهه اخیر شواهدی را رو میکند که با مطالعه آنها میتوان به یک جمعبندی نسبی از سلائق مردمان این دیار رسید.
کلاً ما مردمان این سرزمین بیکران، خودرو را برحسب بودجه و تمکن خود خریداری میکنیم و در این میان، کلاسبندی متداول خودروها برایمان چندان محلی از اعراب ندارد، البته ناگفته نماند که کلاس استیشنها و ونها چندین دهه متوالی است که سخت نامحبوب ماندهاند و خریدار ایرانی حتیالامکان سعی میکند که از آنها دوری جوید. همواره سعیمان بر این بوده که با بودجه در اختیار خود، زیباترین، مجهزترین و احیاناً سریعترین و پرتوانترین گزینه موجود در بازار را خریداری کنیم. گرچه عنصر کیفیت برای ما بسیار مهم است ولی چه بسی مواردی پیش آمده که آن را فدای مقولاتی همچون زیبایی و آپشن های متعدد رفاهی نمودیم. کیفیت همواره و در همه حال اولویت نخست ما در هنگام خرید نیست! مصرف سوخت یک خودرو هم چندان اهمیتی برایمان نداشته بلکه ما سخت جستجوگر توان و گشتاوری بالا در یک پیشرانه هستیم. ما خواهان و شیفته خودرویی هستیم که آرزوهای نهفته، حس زیباشناسی و یا حتی جاهطلبی ما را بیشتر ارضاء کند و از همین رو در بیشتر اوقات، خرید یک شاسیبلند را بر یک خودروی هاچبک هم قیمت، هرچند با برندی معتبرتر و با کیفیت ساختی بالاتر ترجیح میدهیم. مثلاً امروزه در بازار کشورمان، هاچبکهای با کیفیت و کممصرفی همچون تویوتا یاریس، هیوندای I20، کیا پیکانتو، میتسوبیشی میراژ و MG3 در بازار وجود دارند که در بازهای بین 70 الی 120 میلیون تومان قیمت خوردهاند، ولی با این وجود آنچنان که باید و شاید پرطرفدار نیستند و بسیاری از افراد ترجیح میدهند که بلندقامتانی همچون جک S5، امویام X33 و هایما S7 و… را بهجایشان خریداری کنند، چون به نظر آنها این شاسیبلندهای شرقی از پرستیژ و ابهت بیشتری برخوردارند و در همان حال، زیباتر و پرآپشنتر از یک هاچبک کوچک ژاپنی، کرهای و… هستند.
در میان خودروهای داخلی هم کمابیش چنین وضعی برقرار است و هنوز هم خودروی قدیمی و از رده خارجی همچون پژو پارس تنها بهصرف زیبایی بدنه خود از استقبال شایان توجهی در بازار برخوردار است و حتی برخی از افراد، این خودرو را به رنو لوگان (تندر 90) ترجیح میدهند؛ چون معتقدند که این خودرو چندان زیبا و خواستنی نیست، در حالی که میدانیم که سواری، ایمنی و کیفیت ساخت آن بهمراتب از پژو پارس بهتر است. البته در این میان، همواره استثنائاتی هم وجود دارند و برخی خودروها چنان در حیطه قیمتی خود بیرقیب هستند که بر عنصر زیبایی در آنها کمتر تأکید شده و کیفیت برترشان ضامن فروش بالایشان میگردد، رنو ساندرو از این دسته است.
از طرفی، برخی از خودروها هستند که به سبب طرح زیبا، سنتشکن و کیفیت ساخت بالای خود از همان ابتدای ورود به این مرز و بوم، ما را سخت شیفته و مفتون خود نمودند. اینها عبارتند از برخی از شاسیبلندها و کراساوورهای کرهای. مثلاً هیوندای سانتافه در بین آحاد افراد جامعه از محبوبیت فوقالعادهای برخوردار است و این محبوبیت یک دهه است که استمرار دارد. دو کراساوور دیگر کرهای به نامهای هیوندای توسان/ix35 و کیا اسپورتیج هم از شیفتگان و هواخواهان بسیاری در میان خیل عظیمی از خریداران ایرانی برخوردارند و بهاصطلاح رند بازار هستند.
در این میان، تویوتا RAV4 هم امروزه به یکی از ارکان بازار تبدیل شده این در حالی است که نسل پیشین آن در بازار ایران چندان شناخته شده و محبوب نبود. در میان سدانهای کوچک وارداتی هم، دو خودروی تویوتا کرولا و کیا سراتو هم از فروش نسبتاً خوبی برخوردارند. در رده سدانهای بزرگ وارداتی هم کماکان کیا اپتیما حرف اول را میزند، ولی هیچ بعید نیست که در آیندهای نهچندان دور، محصول جدید رنو به نام تالیسمان به این سروری پایان ندهد، خودرویی که هنوز نیامده سروصدای فراوانی را در بازار ایران برپا نموده و به سبب برخورداری از طرحی زیبا و امکانات رفاهی فراوان، اذهان بسیاری از هموطنان را به سمت خود سوق داده است.
در این میان، با کمال شگفتی شاهدیم که فروش نسل جدید هیوندای سوناتا با کد LF سقوط فاحشی را نسبت به نسل پیشین آن نموده است، بسیاری از هموطنان طراحی نسل پیشین این خودرو یعنی YF را زیباتر و فضائی تر از نسل جدید آن (نسخه LF) میدانند!
برخی از برندهای خودرویی هم هستند که به دلیل بهای فوقالعاده گزاف و قیمتهای عجیبوغریبی که از آن برخوردارند دست کمتر ایرانی به آنها خورده ولی به سبب خوشنامی و سوابق پیشین خود از آنچنان طرفداران پر و پا قرص و قسمخوردهای برخوردارند که دیگر نگو و نپرس! نمونه مشهور این برندها نیز دو نشان معرف مرسدس بنز و بامو هستند. برخی از مالکان این دو برند در کشورمان بههیچوجه حاضر نیستند از خودروی زیر پای خود دست کشیده و مثلاً بهجایش لکسس و یا ولو، DS و… بخرند، چون به درست یا غلط معتقدند که بنز و یا بامو بهترین بوده و هیچ برندی قابل قیاس با این دو نیست. بیتعارف باید گفت که بیشتر ما ایرانیان در صورت کسب ثروتی بادآورده و یا غیر بادآورده! مایل و راغب به خرید بنز و بامو هستیم، فقط در این میان درصدها اندکی متفاوت است برخیها بیشتر و برخیها هم کمتر.
در این گیرودار و هیاهو، برندهایی هستند که در ایران ما از سابقه چندانی برخوردار نیستند و به قولی نان اسم و شهرت پیشین خود را نمیخورند، بلکه این دست از برندها به سبب کیفیت ساخت فوقالعاده و عملکرد عالی خود توانستهاند در این سالها نگاه گروهی از خریداران عمدتاً ثروتمند را به خود معطوف کنند. از جمله این برندها لکسس از ژاپن است، برندی که نه تنها در ایران بلکه در دنیا هم زبانزد خاص و عام است، خودرویی که اغلب نکات مثبت برندهای لوکس را در خود جمع نموده ولی از معایبشان سخت به دور است.
برند دیگری هم که توانسته در این روزها تا اندازهای توجه مشتریان متمول ایرانی را به خود جلب نماید ولو از سوئد است، برندی که کیفیت ساخت، متریال عالی و ایمنی فوقالعاده بالای آن خیلی از افراد را جهت خرید وسوسه مینماید. در این میان، برند لوکس DS هم از دیگر ساختههای جدیدالورودی است که تا حدی توانسته دیدگاه برخی هموطنان را نسبت به محصولات ساخت فرانسه تغییر دهد و آنها ثابت کند که فرانسویها سازندگانی سخت ماهر و زبردست هستند و اگر اراده کنند دستکمی از دیگر رقبای اروپایی و آسیایی خود ندارند. در مجموع، ساختههای DS درزمینهٔ راحتی، کیفیت ساخت و گزینش متریال درون کابین از بهترینهای بازار امروز ایران به شمار میروند.
در این میان، خودروهای در کشورمان ساخته میشود که در نزد بیشتر مالکان خود سخت نامحبوب مانده ولی در همان حال بسیار پرفروش نیز هستند! این خودروها بیشتر از گزینههای قدیمی و از رده خارج داخلی هستند که بنا به دلایل کاری، معیشتی و نبود گزینه مناسب دیگر و… خریداری میشوند و آنچه که خریداران را به سمت این خودروها سوق میدهد بیشتر محدودیت بودجه هست و نه زیبایی، کارکرد و حتی راحتی این دست از خودروها. از آنجایی که تقریباً همه ما با این تحفههای رقتانگیز و کسالتآور آشنا هستیم در اینجا از ذکر اسامی آنها خودداری میشود تا اوقات زیبایمان بیشتر از این تلخ نشود!
در خاتمه، دوباره عرض میکنم که این نوشته هم ممکن است در جای خود تمامی سلائق هموطنان را بازتاب ندهد، زیرا که درک سلیقه تکتک اعضای جامعه 80 میلیونی ما، کاری بهغایت سخت و دشوار بوده و از توان فرد ناقصی چون بنده کاملاً خارج است، و در این متن تنها و تنها مشاهدات روزمره راوی بازگو شده است. چه بسی که برخی از هموطنان، چندان علاقهای به رانندگی با خودروهای لوکس، بزرگ و شاسیبلند و … نداشته و پیادهروی در هوای آزاد و دوچرخهسواری را به آن ترجیح دهند، درصد قابلتوجهی از آنها هم ممکن است همواره و در همه حال مقوله کیفیت را با زیبایی تاخت نزنند و در عین حال، معدودی از آنها نیز هرگز حاضر نباشند که خودروی محبوب کلاسیک خود را با مدرنترین گزینههای امروزی تعویض نمایند.
نویسنده : سام کاویانی
منبع : سایت پدال