چند هفتهای است که هر جمعه با تاریخچهٔ خودرویی آشنا برای ما ایرانیان یعنی پیکان همراه شما مخاطبین عزیز مجلهٔ پدال هستیم. تاریخچهای طولانی که در ابتدای آن به معرفی مدلهای مختلف انگلیسی پیکان یا در اصل «روتس آرو» پرداختیم و سپس به زندگینامهٔ باعثوبانی ورود این خودرو به ایران یعنی «احمد خیامی» مؤسس کارخانهٔ ایرانناسیونال رسیدیم. از این قسمت به بعد کمکم به مهمترین بخش این سری مقالات یعنی چگونگی ورود روتس آرو به ایران میرسیم. امیدوارم از تاریخچهٔ پرفرازونشیب و طولانی پیکان خسته نشده باشد و همچنان هر جمعه با ما و این مطلب همراه باشید. همچنین با نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود من را در نگارش هرچه بهتر ادامهٔ این سری مطالب یاری نمایید.
در قسمت قبلی این مطلب به آنجا رسیدیم که احمد خیامی شرکت ایران ناسیونال را جهت ساخت اتاق اتوبوس تأسیس کرده و در این کار بسیار پیشرفت نمود. ولی احمد به این قانع نبود و اهداف بزرگتری در سر داشت. در راه رسیدن به این اهداف بزرگ، برادر کوچکش محمود که در مشهد ادارهٔ تعمیرگاه و گاراژ را بر عهده داشت میتوانست به او بسیار کمک کند. به همین دلیل احمد خیامی ابتدا از خانوادهاش که شامل پدر، مادر و برادران کوچکش محمود و مسعود میشد دعوت کرد که از مشهد به تهران بیایند؛ اما پدر و مادرش حاضر به ترک مشهد نشدند؛ بنابراین احمد تا جایی که میتوانست برای آنها در مشهد شرایط زنگی راحتی را فراهم کرد. برادر کوچکترش مسعود هم کم سن و سال و مشغول تحصیل بود. به همین دلیل احمد از محمود که پنج سال از خودش کوچکتر بود درخواست کرد که به تهران آمده و در کارها به او کمک کند.
محمود خیامی پسازاینکه به تهران آمد و مدت کوتاهی در کنار برادرش کار کرد، با همهٔ کارهای فروشگاه لوازمیدکی و همینطور کارگاه ساخت اتاق اتوبوس کاملاً آشنایی پیدا کرد و با خریداران نیز ارتباط برقرار کرد. بدین ترتیب همانطور که در قسمت قبلی اشاره شد، احمد خیامی وقتی فهمید برادرش محمود کاملاً به کارها آشنایی پیدا کرده است، تصمیم گرفت تمامی تشکیلاتش را به محمود سپرده و خود به سفر دور دنیا برود تا از نزدیک با کارخانجات خودروسازی بزرگ و معتبر دنیا آشنا شده و از میان محصولات آنها خودرویی مناسب جهت تولید در ایران انتخاب کند. در ایران هم محمود جهت ادارهٔ فروشگاه و کارگاه فرد بسیار مورداطمینان بود و به همین دلیل احمد با خیال راحت به سفر رفت.
احمد خیامی در این سفر چند دوست و مشاور را هم به همراه خود برد تا با کمک یکدیگر خودروی مناسب برای تولید در ایران را انتخاب کنند. آنها اول به ایتالیا رفتند و در این کشور از کارخانجات فیات و لانچیا بازدید گردند. فیات در آن دوران یکی از بزرگترین شرکتهای خودروسازی دنیا بود و در سطح بینالمللی محصولات خود را عرضه میکرد. احمد هنگام بازدید از این کارخانهها و خصوصاً فیات، مجذوب عظمت و تنوع محصولات این شرکت شد و فهمید در صنعت خودروسازی هنوز در مراحل بسیار ابتدایی قرار دارد. همانطور که در قسمتهای قبلی گفته شد، برادران کاشانچی در ایران نمایندگی فیات را گرفته بودند و با واردات کامل قطعات مدل 1100 به مونتاژ آن در ایران میپرداختند. به همین دلیل احمد خیامی که قبلاً با برادران کاشانچی کار کرده بود و ارتباط بسیار خوبی با آنها داشت، با خود اندیشید که اگر تصمیم به انتخاب محصولی از فیات برای تولید در ایران بگیرد میتواند با برادران کاشانچی همکاری کرده و از ارتباط آنها با فیات استفاده کند.
بدین ترتیب احمد خیامی با دوستانش چند روزی در ایتالیا ماند و با مشاهدهٔ کامل تمامی قسمتهای کارخانهٔ فیات و مذاکره با مدیران این شرکت، انتخاب محصولی از محصولات فیات را در اولویت قرار داد و راهی اسپانیا و سپس آلمان شد. در آن دوران (و البته تا به امروز) آلمانها با شرکتهایی چون مرسدس بنز، فولکسواگن، آئودی و… در اوج شهرت و اعتبار قرار داشتند. در آن سالها شرکت فولکسواگن به تولید خودروی ارزانقیمت بیتل مشغول بود که طراحی آن به پیشنهاد هیتلر و توسط فردیناند پورشه صورت گرفته بود. این خودروی ارزانقیمت در دسترس عموم مردم آلمان قرار داشت و نظر احمد خیامی را هم بسیار به خود جلب کرد.
احمد خیامی با مشاهدهٔ کارخانجات خودروسازی بزرگی در ایتالیا، اسپانیا و آلمان که با صدها هزار کارگر مشغول به تولید محصولات متنوعی بودند بسیار به وجد آمد. او آرزو داشت کارخانهای به عظمت و بزرگی آنها در ایران احداث کرده و نام خود را مانند مشاهیری چون کارل بنز، هنری فورد و فردیناند پورشه در تاریخ جاودانه کند. بااینحال احمد خیامی و همراهانش آلمان را ترک کرده و بهسوی فرانسه رفتند. در آنجا از کارخانجات پژو و سیتروئن بازدید کرده و سپس راهی سوئد و بعدازآن انگلستان شدند. احمد خیامی در این کشور از شرکتهای خودروسازی مشهوری چون جگوار بازدید کرد و سری هم به شرکت کوچک روتس زد.
همانطور که در قسمتهای ابتدایی این مطلب گفته شد، گروه روتس خودروساز کوچکی در بریتانیا بود که زیرمجموعههای کوچک زیادی چون هیلمن، هامبر، سانبیم، سینگر و تالبوت داشت. این گروه خودروسازی در آن سالها بهتازگی محصول جدید آرو را معرفی کرده بود و در زیرمجموعههای مختلفش با نامها، چهرهها و تجهیزات گوناگونی به تولید میرساند؛ اما این شرکت وضعیت مالی مناسبی نداشت و در شرایط نابسامانی به سر میبرد. بااینحال احمد روتس آرو را هم به لیستش اضافه نمود اما کمترین امتیاز و اولویت را به آن داد.
پس از بازدید از خودروسازان بریتانیا، احمد و همراهانش بهسوی ایالاتمتحده رفتند. کشوری که در آن خودروسازان بسیار بزرگی چون جنرال موتورز فعالیت میکردند و در آن دوران در بالاترین جایگاه صنعت خودروی دنیا قرار داشتند. بههرحال پس از رفتن به کشورهای مختلف دنیا، سفر احمد خیامی به پایان رسید و قصد بازگشت به ایران را نمود. در طی بازدید از کارخانجات خودروسازی گوناگون در کشورهای مختلف، خودروهای زیادی نظر احمد خیامی را به خود جلب کرده بودند و اسامی زیادی را یادداشت کرده بود. از محصولات فیات و فولکسواگن بیتل گرفته تا خودروهای ساخت ولوو و حتی آرو ساخت شرکت رو به ورشکستگی روتس. بدین ترتیب پس از پایان سفر دور دنیا، احمد خیامی و دوستان و همراهانش دورهم نشستند تا یکی از خودروهایی که در لیست نوشته شده بود را انتخاب کرده و سراغ انعقاد قرارداد با سازندهٔ آن بروند.
اطرافیان احمد انتظار داشتند که او یکی از محصولات فیات یا ولوو و یا نهایتاً خودرویی آلمانی را برای مونتاژ در ایران انتخاب کند؛ اما با اعلام خودروی موردنظر توسط احمد، همه کاملاً متعجب و بهتزده شدند. آنها درنهایت تعجب شنیدند که احمد خیامی میخواهد خودروی آرو محصول گروه خودروسازی روتس انگلستان را در ایران مونتاژ کند. خودروسازی که در آن سالها تقریباً با ورشکستگی فاصلهٔ چندانی نداشت. بااینحال در حین بهت و تعجب اطرافیان، احمد خیامی گفت که به دلیل وضعیت نامساعد مالی گروه روتس، راحتتر میتوان از آن امتیاز گرفت و قرارداد مونتاژ آرو در ایران را با آنها منعقد نمود. وی گفت بهزودی خواهید دید که من این خودروی ورشکسته را به یکی از معتبرترین خودروهای جهان تبدیل خواهم کرد. چیزی در ردیف کارخانجاتی که از آنها بازدید کردیم. آرزویی که تا حدودی بدان رسید و اگر اوضاع و شرایط تغییر نمیکرد یقیناً بهطور کامل تحقق میافت.
از سوی دیگر، احمد خیامی دنبال خودرویی بود که مناسب شرایط اقلیمی ایران و همینطور نیازهای مردم ایران باشد. او خودرویی ارزانقیمت میخواست که در دسترس اقشار مختلف جامعهٔ آن دورهٔ ایران قرار گیرد و روتس آرو اتفاقاً در آن دوران خودروی بسیار مناسبی جهت تولید در ایران محسوب میشد. خودرویی با قیمت مناسب، جادار، جمعوجور و مجهز به موتور قدرتمند و کممصرف که تنها یک سال از معرفی آن گذشته بود و کاملاً جدید و بروز بهحساب میآمد. همچنین روتس آرو که بعداً نام پیکان را به خود گرفت برای زمان خودش خودروی خوب و متناسبی محسوب میشد. درهرصورت سرانجام قرارداد تولید آرو با گروه روتس منعقد شده و پای این خودرو به ایران باز شد.
ادامه دارد…
میدونی داری چرند میگی؟